بیشک تا به حال این توصیه را شنیدهاید که باید برای شناخت یک فرد با وی به مسافرت رفت، از او پولی قرض گرفت یا حداقل از او چیزی خواست؛ البته نمیتوان به آسانی نتیجه این آزمایشها را ملاک تشخیص دوست خوب و بد قرار داد، اما آنچه مسلم است، در شرایط عادی و خوشی همه خوب، خوش، مهربان و دست و دل باز هستند، اما با پیش آمدن اندکی فشار و مشکل شرایط تغییر میکند و همان فرد خوب، صمیمی و همراه به یک فرد غریبه یا حتی بدتر از آن بدل میشود و کار را به جایی میرساند که منفعت قطع ارتباط به وجود هرگونه ارتباطی با او میچربد.
در ادبیات فارسی به این دست افراد «حزب بادی» و در ادبیات عامیانه غرب «کانفورمیست» میگویند که اشاره به افراد فرصتطلبی دارد که به راحتی توانایی تغییر جهت دادن بر حسب دگرگونی اوضاع و سود شخصی را دارند؛ این رفتار آنقدر مذموم است که از سالها قبل درباره آن فیلمها و موسیقیهای گوناگونی ساخته شده که معروفترین و شناخته شدهترین آن آهنگ conformistaاثر «جورجو گابر» است.
افرادی که از آنها به عنوان عضو حزب باد یاد میشود در ظاهر همواره به سوی قدرتِ وقت گرایش دارند، اما در باطن به اصولی پایبند نیستند، حتی اصول و ارزشها را به راحتی فدای منفعت شخصی یا نزدیک شدن به افراد جدیدی میکنند که در کانون ثروت یا قدرت قرار میگیرند.
به عبارت بهتر، کسی که مرام حزب بادی را برای خود بر میگزیند، در بزنگاهها برای رسیدن به نفع شخصی، حاضر به فدا کردن همه چیز است، حتی اگر پای مهمترین اصول و ارزشها در میان باشد؛ از این رو کانفورمیستها را میتوان مصداق همان منافقین نام آشنای تاریخ اسلام و انقلاب دانست.
مصداقهای امروزی این افراد را هم به راحتی میتوان در فضای مجازی و به ویژه شبکههای اجتماعی و بین چهرههای سیاسی، سلبریتیها حتی اینفلوئنسرها به وفور پیدا کرد. آری، دقیقاً همان افرادی که امروز خود را به فراموشی رفتار، گفتار و تبلیغات دیروز خود زدهاند و صریحاً خلاف گذشته خود حرف میزنند و عمل میکنند.
برای یک حزب بادی فرقی نمیکند با چه کسی کار میکند، خواهی سپاه یزید باشد یا کاروان حسین(ع)؛ حزب بادی برایش منفعت ارزش است و این ارزش او را تابع وزش باد منفعت میکند، از هر سو که باد منفعت شخصی بوزد، به آن سو میدود، حتی در آنجا شمشیر میزند.
غرض از نگارش این یادداشت، ماجرای افشاگری اخیر «سیروان خسروی» درباره پشت پرده مافیای رفتارهای سیاسی سلبریتیهاست که در آن رفتارهای این روزهای برخی چهرههای شناخته شده فضای هنری و رسانهای کشور در جهت سیاهنمایی ایران را یک رفتار مزوّرانه خوانده است.
وی همچنین در پست اینستاگرامی خود دلیل فعالیتهای تبلیغاتی برخی از سلبریتیها در انتخابات ریاستجمهوری دوره گذشته و حمایت آنها از یک چهره خاص را ناشی از پرداخت امتیازاتی از جنس دریافت دستمزد «۳ سانس کنسرت تهران» که مبلغ هنگفتی میشود، اعلام کرد.
این اعتراف صریح سیروان خسروی از بازی کانفورمیستی یا حزب بادی سلبریتیهای معروف کشورمان حکایت دارد؛ چرا که همانهایی که دیروز منفعتشان در «تَکرار میکنم» بود، امروز به منتقدان سرسخت دولت بدل شدهاند؛ نمونهاش هم حامد بهداد که چندی قبل در واکنش به گرانی بنزین و حوادث آبان ماه نوشته بود: «مفتضح ما هنرمندان که به امید بهبود جامعه فریب خوردیم و رأی دادیم و تشویق کردیم و ناسزا خوردیم.»
البته ناگفته نماند، خود ما هم نقش مهمی در پرورش کانفورمیستهای مجازی، سیاسی، هنری، حتی ورزشی داریم؛ زیرا تا کسی در چارچوب منافعش حرفی میزند یا حرکتی مطلوب ارزشهای جمعی و نظام ما از خود بروز میدهد، سریع و بدون واکاوی ابعاد و زوایای پنهان، از وی حمایت میکنیم و تا حد ممکن بسترهای رشد و دیده شدنش را فراهم میکنیم، اما غافل از اینکه آنچه بیان کرده صرفاً تاکتیکی برای بهرهبرداری از جریان انقلاب بوده است و با وزش باد منفعت از سویی دیگر به همه آنچه پیشتر کرده بود به سرعت پشت پا خواهد زد.
مثالش هم کیمیا علیزاده که پس از کسب مدال برنز المپیک آنقدر به او امتیازات مالی و پر و بال تبلیغاتی داده شد که اصلاً خبر پناهندگیاش به هلند و بیانیه ضد ایرانیاش برای خیلیها باور نکردنی بود. از این رو اگر میخواهیم از شر کانفورمیستها در امان بمانیم باید به خودمان و جامعه آموزش دهیم که بیش از حد سلبریتیها، اینفلوئنسرها و کلاً آدمهای حزب باد را جدی نگیریم.